فکر میکنم اتفاقی که ازش میترسیدم بالاخره افتاد
خیلی بی صدا و آروم،جوری که هیچ کس باورش نمی کنه
همیشه حواسم بود دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد، اما وقتی افتاد دیدم باز هم زندگی خواهم کرد...اگر دلت خواست من مثه همون قدیما میشنومت.مواظب خودت باش!
مشکل منم که مثل قدیما نمی تونم بحرفماصلا خراب شدم رفته پی کارشکی درست میشم نمی دونمممنونم
همیشه حواسم بود دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد، اما وقتی افتاد دیدم باز هم زندگی خواهم کرد...
اگر دلت خواست من مثه همون قدیما میشنومت.
مواظب خودت باش!
مشکل منم که مثل قدیما نمی تونم بحرفم
اصلا خراب شدم رفته پی کارش
کی درست میشم نمی دونم
ممنونم